loading...

سرزمین متینا

رمان ها و داستان های ذهن متینا

بازدید : 298
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 3:37

به کی میگن فقیر ؟؟؟؟؟؟

1. کسی که پول نداره

2. کسی که سلامتی نداره

3. کسی که شخصیت نداره

4. کسی که خانواده نداره

5. کسی که دوست نداره

6. کسی که عشق نداره

7. کسی که شادی نداره

8. کسی که شرافت نداره

9. کسی که صداقت نداره

10. کسی که شجاعت نداره

11. کسی که نمیتونه به کسی اعتماد کنه

و...

جوابش کدومه ؟؟؟؟؟

پیام ایران به آمریکا
بازدید : 313
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 3:37

زندگی دنیا مثل بازی کامپیوتریه .

روی چشمات عینک بازی رو داری و تو گوشات هندزفری گذاشتی .

وقتی دیگه نمیتونی بازی کنی و از بازی خارج میشی تازه میفهمی‌کجا بودی و چیکار میکردی .

ولی دیگه نمیتونی برای جبران اشتباهات برگردی .

شاید اگه خود صاحب بازی خواست دوباره برگردی تا وقتی که کل بازی به پایان نرسیده .

پیام ایران به آمریکا
بازدید : 455
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 3:37

داشتم تو دفتر چه‌هام دنبال موضوع خاصی میگشتم که یهو به یکی از یادداشتهام برخوردم ،برای خودم آهنگ نوشته بودم.

سولار آکارسا آکسین بوزلار اررسه ارسین

وفاسیز گیدرسه گیدسین بنیم گونیم ساغ اولسین

سولار آکارسا آکسین بوزلار اررسه ارسین

وفاسیز گیدرسه گیدسین بنیم گونیم ساغ اولسین

وفاسیز سویگیسی یوک بنیم اولسین ایستمز

باشکاسینا یانیور اما بنی گورمیور

وفاسیز گیدرسه گیدسین اما بیلسین ایستیوم

باشکاسیلا حوش اولسین باشکاسیلا ساغ اولسین

باشکاسیلا حضوردا سونسیز کادار حوش اولسین

سولار آکارسا آکسین بوزلار اررسه ارسین

وفاسیز گیدرسه گیدسین بنیم گونیم ساغ اولسین

باشکاسینی بولوجام باشکاسیلا گیدیجام

بنی چوک استین بیری له گیدیجام اونا عاشیک اولوجام

ینی عاشیک اولوجام سنی ده اونوتجام

راحت الماز بلیوم،ایر اویلا اولسا اونین بیر کیلینی دا سانا ورمم.اوگون سنین وفاسیزلیگینی اونوتوپ حضوردا اولوجام.

سولار اکارسا آکسین بوزلار اررسه ارسین

وفاسیز گیدرسه گیدسین بنیم گونیم ساغ اولسین

اونودا بنیم گیبی آلداتما،چونکی باشکاسی بنیم گیبی الماز .

بن سندن گچدیم،الله دا سندن گچسین

سولار آکارسا بیل کی بی یره حایات ورمک ایچین آکار

بوزلار اررسه ایر ،بهار گلیجکدیر

وفاسیزلار گیدرسه ایر،یرلرینه دوستلار گلر

کالان بنیم ساغ گونیم اولوجاک

سنسیز حضوردا اولوجام

گیدرسن گید ددیگلریمی‌اونوتما

معنی:

اگه آبها جارین بزار جاری باشن اگه یخها درحال آب شدنن بزار آب بشن

اگه بی وفا‌ها دارن میرن بزار برن دل من در سلامت باشه

(دوباره تکرار میشه)

بی وفا عشقی نداره نمیخواد عشقشو بهم بده

عاشق یکی دیگه شده منو نمیبینه

بی وفا اگه میخواد بره بره اما میخوام بدونه

با یکی دیگه خوش باشه باهاش سلامت باشه

باهاش در آرامش تا ابد شاد باشه

اگه ابها جارین بزار جاری باشن اگه یخها درحال آب شدنن بزار آب بشن

اگه بی وفا‌ها دارن میرن بزار برن دل من در سلامت باشه

با یکی دیگی خواهم بود با یکی دیگه میرم

با کسی که منو خیلی میخواد میرم عاشقش میشم

دوباره عاشق میشم و تو رو از یاد میبرم

راحت نیست میدونم اما اگه اینطور شد یه تار موشم بهت نمیدم.اونروز بی وفایی تورو فراموش میکنم و تو ارامش زندگی میکنم.

اگه ابها جارین بزار جاری باشن اگه یخها دارن آب میشن بزار آب بشن

اگه بیوفاها دارن میرن بزار برن دل من سلامت باشه

به اونم مثل من خیانت نکن چون بقیه مثل من نیستن.

من ازت گذشتم ،خدا هم از تو بگذره

اگه آبها جارین برای زندگی دادن به جایی جارین

اگه یخها آب میشن بهار داره میرسه

اگه بیوفاها برن جاشونو دوستان میگیرن

اونی که میمونه دل شاد من خواهد بود

بدون تو در آرامش خواهم بود

اگه میری برو ،چیزایی که گفتمو فراموش نکن

پیام ایران به آمریکا
برچسب ها
بازدید : 306
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 11:37

زندگی یعنی چی؟

شاید به زمانی که زنده هستی و نفس میکشی میگن....

به لحظاتی که سعی میکنی زنده بمونی....

زندگی واقعا چیه؟

آیا فقط نفس کشیدن و زنده موندنه....

یا مفاهیم بزرگتری هم داره؟

معلومه که مفاهیم بزرگتر داره....

مفاهیمی‌از عرفان، زیست، دین و رشته‌های دیگه‌‌‌ای که الان به ذهنم نمیرسه......

در عرفان زندگی فقط نفس کشیدن و زنده موندن نیست....

معنایی بیشتر داره...

زندگی یعنی احساس عشق در تمام لحظات زندگیت...

عشق الهی...

در دین....

بیشتر مفهوم زنده ماندن با قوانینی انسان ساخته تا عشق...

در زیست شناسی...

زنده بودن به وجود رفتارهایی که نشون میدیم بستگی داره....

بخوام مفاهیم زندگی در هر کدوم رو بیشتر از اینایی که گفتم بگم ممکنه خیلی طول بکشه پس....

مفهوم زندگی خیلی عمیق و پیچیده و در عین حال ساده و سطحیه که هر کدوم از ما تعریف خودمون رو ازش داریم....

نهم ربیع‌الاول سالروز آغاز ولایت و امامت آخرین سحاب رحمت مهدی موعود(عج) بر منتظران تبریک وتهنیت باد
بازدید : 387
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 11:37

گرگ‌ها حمله ور شدن....
هیچ گرگ سفید رنگی بین حمله کننده‌ها نیست.....
گرگ‌های سفیدی که میتوانند به گرگ تبدیل شوند تغییر شکل میدهند ولی...
حمله گرگها آنقدر ناگهانی بوده که آنها نمیتوانند به خوبی از خود دفاع کنند....
ترس و وحشت در قبیله موج میزند....
ایزابل برادر کوچک خود را در آغوش میگیرد تا از آن محافظت کند...
بیشتر محافظین قبیله کشته شده اند...
گرگها به جان زنها و بچه‌ها و افراد بی دفاع افتاده اند...
مادر، پدر و پدر بزرگ و... دارند برای دفاع از بچه‌ها و ناتوانان قبیله میجنگند...
ایزابل و برادرش از آنها جدا تر افتاده اند....
ایزابل شاهد کشته شدن پدر بزرگ است....
او پدر بزرگ را بیشتر از هر کس دیگر دوست دارد...
ایزابل در جایش خشک شده..
مارگریت با دیدن ایزابل
- زود باش... فرار کن
گرگی با پنجه اش سر مادر را از تن جدا میکند و بر گردن بی سرش گاز میزند....
ایزابل با برادرش شروع به دویدن میکند....
او نمیداند کجا برود و یا چه کار کند....
برادرش همچنان دارد گریه میکند....
آنها محاصره شده اند....
یاد داستان پدر بزرگ و چاله گلی که بچه‌ها برای بازی ساخته بودند میوفتد.....
به سمت چاله میرود...
گرگها درگیر مردم قبیله اند.....
برادرش دو ساله است...
ایزابل با چشمان اشکبار..
- داداش کوچولو ... چشماتو ببند و نفستو خوب نگه دار باشه....
و با برادرش به درون چاله میرود......
گرگی به دنبال آنها پنجه‌هایش را به درون چاله میبرد تا آنها را دو نیم کند...
پدر می‌آید و به گرگ ضربه میزند....
پدر جزو تبدیل شوندگان است....
پدر گرگ حمله کننده به ایزابل و برادرش را میکشد....
ولی...
طولی نمیکشد که گرگهای دیگری او را میگیرند و تکه تکه میکند....
ایزابل به سختی، خود و برادرش را ساعتها درون گل نگه میدارد....
او نمیداند دیگر چه شده.....
درون گل بی صدا اشک میریزد بدون دیده شدن....
نفس ایزابل تمام شده باید از گل بیرون بیاید...
او با برادرش بیرون می‌آید....
و گل جلوی چشمانش را پاک میکند....
صورت برادر را نیز....
همه جا تبدیل به خاکستر شده...
ایزابل متوجه میشود برادرش نفس نمیکشد....
او به برادرش نفس میدهد ولی.....
تکان نمیخورد....
برادرش ساعت‌هاست که در آغوش ایزابل جان داده.....
ایزابل فریاد میزند...
- نهههههههههه.....
همه افراد قبیله...
زن یا مرد...
پیر یا جوان...
و حتی نوزادان...
همه و همه....
دیگر نیستند...
اندوه بزرگی است تنهایی....
او دیگر هیچ کس را ندارد....
نفرت از گرگها تمام وجود ایزابل را فرا گرفته....
او میخواهد زنده بماند و همان گونه که آنها خانواده و قبیله او را نابود کردند، گرگها را نابود کند....
او بعد از تمیز کردن خود راهیه سمتی که غریزه اش میگوید میشود....
غم وجود او را فرا گرفته و توانی برای راه رفتن ندارد ولی نفرت....
هر لحظه آتش بر وجودش میزند و او را وادار به حرکت میکند.....
او جز انتقام انگیزه‌ی دیگری برای زنده ماندن ندارد....
انتقام............

نهم ربیع‌الاول سالروز آغاز ولایت و امامت آخرین سحاب رحمت مهدی موعود(عج) بر منتظران تبریک وتهنیت باد

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی